- گزایش کردن
- آسیب رساننده آزار دهنده گزنده: نه از تخم ایرج زمین پاک شد نه زهر گزاینده تریاک شد، مجازات کننده کیفر دهنده: گزاینده هر که جوید بدی (خدا) فزاینده فره ایزدی، موهن زننده: بگفت آن گزاینده پیغام اوی همانا که بد زان سخن کام اوی
معنی گزایش کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیان کردن، تفسیر کردن، شرح دادن
میل کردن تمایل یافتن: گرایش نکردی بکار دگر گهی پای کندی زتن گاه سر. (نظامی)، قصد کردن آهنگ کردن: گهل دل برفتن گرایش کند گهی خواب را سر ستایش کند. (نظامی سروری)، سرپیچی کردن نافرمانی کردن
شرح دادن تفسیر کردن: همچنان کاندر گزارش کردن فرقان بخلق هیچ کس انباز و یار احمد مختار نیست. (ناصر خسرو)، جستجو کردن: هردم آهنگ خارشی میکرد خویشتن را گزارشی میکرد. (هفت پیکر) یا گزارش خواب. تعبیر کردن خواب: پس از آن خواب دیدن نوشیروان بود تا بوزرجمهر را از مرو بیاوردند کودک بود و گزارش کرد
تزئین، آراستن، خودسازی تدبیج، تنقیش
استراحت کردن آسایش گرفتن
مدح کردن، ستودن، شمریدن
دریوزه کردن کدیه کردن سوال کردن: گر گدایی کنی از درگه او کن باری که گدایان درش را سرسلطانی نیست. (سعدی)
عبادت کردن پرستش کردن: (یزدان را نیایش کرد)
ستودن، مدح کردن
Experiment, Assay, Test
Acclaim, Exalt, Glorify, Laud
анализировать , экспериментировать , тестировать
стилизовать
аплодировать , возвеличивать , прославлять , восхвалять
prüfen, experimentieren, testen
bejubeln, preisen, verherrlichen, loben
аналізувати , експериментувати , тестувати
стилізувати
аплодувати , звеличувати , прославляти , хвалити
testować, eksperymentować
stylizować
oklaskiwać, wychwalać, chwalić
测试 , 实验
赞扬 , 美化
ensaiar, experimentar, testar
estilizar
aplaudir, exaltar, glorificar, louvar
testare, sperimentare
stilizzare